i______

b_______

o_________

s___________

a_____________

M_______________

a___________________

t_______________________

----------------------------------az rah dor

خر

خر

خر

خر

خر

خر

خر

خر

خر

خر

خرابتیم..

ببخشید زبونم میگیره

ازشب پرسیدم:چه بنویسم برای آنکه

دوستش دارم؟

گفت:بنویس بی تو فردایی ندارم....

ضربان قلب من باتو:

/_/_/_/_/_/_/_/_/_

دورازتو:

\_\_\_\_\_\_\_\_\_\_\_\_\_\_\_

بدون تو:

__________________________________

خدایاازموادجستیم بادوغ مستیم

باچای وسیگارچسبیم

باهرغذایی هستیم

بامشارکت پاک هستیم

باقدمها به خداپیوستیم

مادیگه کی هستیم

باکله ی خالی یکسره

درحال رقصیم

بااین همه عشق

اگه لغزش کنیم

خیلی پستیم

پیرزنه کوربوده می افته روکیسه ی خیارها هول میشه میگه:

آقایون یکی یکی.........

***********************

************************

****************

به علت بارش بی وفایی جاده لغزنده است

لطفابامحبت حرکت کنید

زمستون بهانست****برف از آسمون خسته می شه

پاییزبهانه است........برگ ازدرخت خسته میشه

smsبهانه است دلم برات تنگ میشه

آسمان هرکس به اندازه ی معرفت اوست:

بی شک آسمان توانتها ندارد

گرمستی چشمان سیاه تو گناه است*_*

من طالب آن مستی وخواهوان گناهم

* * * * * *

     * * * * * * *

این پشه هاروفرستادم تا بجای من گازت بگیرن

درزندگی محتاج دوچیزباش:

قلبی که دوستش داری داری

&

قلبی که دوستت دارد

دوست ندارم بگم دوست دارم...دوست دارم بدونی

{چقدردوستت دارم}

اگه نمی خوایی نظربدی منتظرسری بعدی نباش

نظرات شما عزیزان:

پریسا سنتوری

ساعت12:20---3 اسفند 1390

- [ایمیل]

از خوانندگان و نوازندگان میخوام تو کاراشون نیاز به نوازنده سنتور یا خواننده دختر داشتن یا اس یا میل بدن ساکن تهرانم 09392072706

baba

ساعت22:58---10 آبان 1389

[وب سایت]

بي وضو در کوچه ليلا نشست



عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود



سجده اي زد بر لب درگاه او

پر زليلا شد دل پر آه او



گفت يا رب از چه خوارم کرده اي

بر صليب عشق دارم کرده اي



جام ليلا را به دستم داده اي

وندر اين بازي شکستم داده اي



نشتر عشقش به جانم مي زني

دردم از ليلاست آنم مي زني



خسته ام زين عشق، دل خونم مکن

من که مجنونم تو مجنونم مکن



مرد اين بازيچه ديگر نيستم

اين تو و ليلاي تو ... من نيستم



گفت: اي ديوانه ليلايت منم

در رگ پيدا و پنهانت منم



سال ها با جور ليلا ساختي

من کنارت بودم و نشناختي



عشق ليلا در دلت انداختم

صد قمار عشق يک جا باختم



کردمت آوارهء صحرا نشد

گفتم عاقل مي شوي اما نشد



سوختم در حسرت يک يا ربت

غير ليلا برنيامد از لبت



روز و شب او را صدا کردي ولي

ديدم امشب با مني گفتم بلي



مطمئن بودم به من سرميزني

در حريم خانه ام در ميزني



حال اين ليلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بيقرارت کرده بود



مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو ليلا کشته در راهت کنم.

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: